پایان نامه با موضوع:مبانی فقهی و حقوقی نظریه تعامل گرایی در جرم شناسی
با گسترش کمی و نیز اهمیت مربوط به جرم و مجرمیت و راههای برخورد با آنها، خصوصاً در قالب کیفر، نظریات و دیدگاههای راهبردی متعددی در طول تاریخ نسبتاً کوتاه جرمشناسی متولد گشتها ند تا علل ارتکاب جرم و نیز مشروع جلوه دادن راههای برخورد با آن را چه به شکل سرکوبگر و تنبیهی … ادامه خواندن پایان نامه با موضوع:مبانی فقهی و حقوقی نظریه تعامل گرایی در جرم شناسی
کودک موجودی است که جایگاه آغازین او همواره دامان پرمهر و محبت پدر و مادر به مثابه گلستان زندگی میباشد. به خاطر ظرافت و آسیبپذیر بودن این موجود ظریف، او در میانه میدان فساد و تباهی و خودخواهیهای قومی و گروهی، همواره در معرض خطرات و ناگواریهای گوناگون قرار داشته است. این روند ناهمگون که عقل بشری آن را مردود شناخته و در آرمانهای اخلاقی و دینی مورد مذمت قرار گرفته است، چارهجویی اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی را به ارمغان آورده است. بنابراین مسائل آنان از جمله مسائلی است که باید به آنها توجه ویژهای مبذول داشت. بررسی ریشهای مسائل اطفال و از آن جمله بزهکاری و بزهدیدگی اطفال، برای رسیدن به یک جامعهای ایدهآل شرطی ضروری است. از آنجا که دلایل و عوامل بروز جرم در میان اطفال با افراد بزرگسال متفاوت بوده و از سوی دیگر این طبقه از جامعه دارای وضع روانی و اجتماعی حساستر و به مراتب آسیبپذیرتری نسبت به سایرین میباشند، لذا باید حساستر و به مراتب آسیبپذیرتر نسبت به سایرین باشند، و باید روشی متناسب با شرایط و موقعیت این افراد اتخاذ شود.
1-بیان مسئله
بیشتر کشورها در دنیای امروز خود را مقید به رعایت حقوق بشر میدانند. یکی از این حقوق که جنبه عام و جهانی یافته است حقوق کودک میباشد. رعایت حقوق کودک در بسیاری از مواقع به علل و عوامل زیرساختی برمیگردد. مثلاً توجه به روانشناسی کودک، جامعهشناسی کودک و… است که در نهایت تضمینکننده حقوق وی است. بنابراین به غیر از عوامل ساختاری، توجه به زیر ساختها نیز دارای اهمیت میباشد. در این مسأله با ارزیابی و تحلیل تأثیر برچسبزنی و تطبیق آن بر بزهکاری کودکان در صدد آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که آیا برچسبزنی به کودک در دوران کودکی میتواند بر بزهکاری وی مؤثر باشد؟
2-سؤالات تحقیق
3-فرضیههای اصلی تحقیق
4-پیشینه تحقیق
در مورد پیشینه تحقیق باید گفت اگرچه تئوری برچسبزنی در آراء و نظرات دانشمندان علوم انسانی به خصوص در غرب، مورد توجه و امعان نظر قرار گرفته است اما در کشور ما به این نظریه تا حد زیادی بیتوجهی شده است، تا جایی که میتوان گفت کتاب مستقلی در زمینه برچسبزنی به قدر کفایت وجود ندارد و مقالات و پایاننامههای و کارهای تحقیقی بسیار اندکی در این مورد به رشته تحریر در آمده است. در بسیاری از مقالات به صورت گذرا و موردی به این موضوع پرداختهاند و این مسئله نشان میدهد کارهای اندک تحققی در مورد موضوع مطروحه تا به حال حداقل در کشور ما انجام شده است و اکثر کتابها و مقالههای مربوطه در مورد حقوق کودک یا بزهکاری کودک مطرح شده است.
6-اهداف تحقیق
روش تحقیق به دو صورت کتابخانهای و میدانی میباشد. در روش کتابخانهای با مراجعه به کتب و منابع و مأخذ معتبر حقوقی و گاهاً غیرحقوقی از قبیل کتب و مقالات روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و… به شرح و تبیین آراء و عقاید صاحبنظران میپردازیم و با تحلیل و ارزیابی و تأثیر برچسبزنی بر بزهکاری اطفال نتیجه نهایی را بهدست آورده و به ارائه راهکارها و پیشنهادات میپردازیم.
رساله پیش رو دارای 3 فصل می باشد.چنانچه مرسوم و معمول است در فصل اول نظریه برچسب زنی از دیدگاه های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.تعاریف و مفاهیم و کلیات موضوع در واقع در این فصل توضیح داده شده اند.دیدگاه های گوناگون اعم از روانشناسی،جامعه شناسی و… در این فصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.موضوع دولت ها و سازمان های غیر دولتی در رابطه با حقوق کودک،برچسب زنی در محیط های مختلف اعم از خانه و خارج از آن نظیر دادگاه و … موضوع بحث این فصل می باشد.در فصل دوم رساله آثار برچسب زنی بر کودک و راهکارهای پیشگیری از آن را بررسی نموده ایم.همچنین حمایت در مقابل برچسب زنی از دیدگاه اسناد داخلی و خارجی ،بررسی عملکرد نهادهای اصلاح و تربیت کودکان در پیشگیری از برچسب زنی ،روش های اصلاح و درمان و… در این فصل قرار دارند.در نهایت در فصل سوم تحقیق میدانی پیرامون موضوع انجام شده است.
بهطور کلی جرم یا بزه پدیدهای اجتماعی است و یک مفهوم نسبی میباشد و برداشت از آن و فهم این اصطلاح تا حدودی تحت تأثیر شرایط زمانی و مکانی قرار دارد.[1] اما مفهوم جرم به تعبیری که در مورد بزهکاران عادی بهکار میبریم با مفهوم جرم در نزد جرمشناسان و جامعهشناسانی که نظریه برچسبزنی و تأثیر آن را مطرح کرده اند متفاوت میباشد. در واقع مطرحکنندگان تئوری برچسبزنی معتقدند که جرم در خلال کنشها و واکنشهای اجتماعی تعریف میشود.[2] در این کنش و واکنش اجتماعی است که فردی مجرم تلقی میشود.
و جرمشناسی یکی از شاخههای علوم جنایی است که از جرم به عنوان یک پدیده در زندگی فرد و جامعه بحث میکند و علل و عواملی را تفسیر و بررسی میکند که موجب ارتکاب جرم میشود.[3] به مانند دیگر رشتههای مربوط به علوم انسانی، امروزه جرمشناسی اغلب به عنوان رشتهای ریشهدار در اندیشههای مدرن در نظر گرفته میشود. جرمشناسی در حوزه مطالعات اجتماعی، به بررسی جرم، اشخاص مجرم و پدیدههای اجتماعی مربوط به جرم میپردازد.[4] در اواخر قرن 19 در سال 1885 رافائل گارفائولو از جمله کسانی بود که برای نخستین با اصطلاح جرمشناسی را مطرح کرد و بهکار برد.[5] پوئل تاپینارد مردمشناس فرانسوی نیز پس از وی این اصطلاح را وارد ادبیات حقوقی کشور فرانسه کرد.
اصطلاح بزهدیده یا قربانی جرم برای اولین بار توسط فن هانتینک[14]، مندلسون[15]، مارگری فرای[16]، مارولین ولفگانگ[17] و… بهکار برده شد. اصلاح بزهکاری نوجوانان نخستینبار در انگلستان و در قرن نوزدهم(سال 1815 میلادی) مطرح شد. در ان دوران جرائم کودکان و نوجوانان افزایش یافته بود، از آن پس واژة بزهکاری اطفال درتمام کشورها متداول گردید. قوانین مختلف در ایالات متحده آمریکا از سال 1964 به بعد این واژه را وارد ادبیات حقوقی قانونگذاری این کشور کرد و کتب متعددی در این زمینه به رشته تحریر درآمد[18].
بهطور کلی بزهدیده یا قربانی جرم[21] به شخصی گفته میشود که به دنبال رویداد یک جرم آسیب یا زیان میبیند. تمام شخصیت بزهدیده به وسیله یک عامل خارجی که هم برای خود وی و هم برای جامعه مشخص است مورد تعرض و آسیب واقع میشود.[22] علمیترین تعریف از بزهدیده در سال 1968 توسط مندلسون ارائه شد. به عقیده وی بزهدیده شخصی است که به خاطر وضعیت فردی یا عضویت و وابستگی در یک گروه، متحمل پیامدهای دردآور و مشقتبار که فاکتورهایی با ریشههای فیزیکی، روانی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی طبیعی دارد میشود. او معتقد است در برآورد نیازهای جامعه برای حداقل کردن قربانیان، جلوگیر از تکرار بزهدیدگی و تقلیل بزهدیده واقع شدن پیشگیری از بزهدیدگی نقش اساسی را داراست.[23]
فون هنتیک در سال 1948 در کتاب بزهکار و قربانی مفاهیم بزهدیده و بزهکار و تفاوتها و ارتباطات آن دو را با یکدیگر بیان میکند. به عقیده او تحت عناوین بزهکار و بزهدیده مواردی وجود دارد که ممکن است شخص هم بزهکار و هم بزهدیده واقع گردد. به عقیده او شخص میتواند بهصورت پیدرپی هم بزهکار و هم بزهدیده یا برعکس باشد. مثلاً کودکی که مورد ایذاء و سوء رفتار قرار گرفته است به احتمال زیاد در آینده بزهکار میشود.
همچنین ممکن است شخصی درعین حال هم بزهکار و هم بزهدیده واقع شود. مثلاً در منازعات و جرایم رانندگی طرفین هم بزهکار و هم بزهدیده هستند. بالاخره جنبهای ناشناخته از شخصیت انسانی میتواند ناگهان بروز نماید و فردی را به بزهکار یا بزهدیده تبدیل نماید. این مورد به ویژه در آشوبها و یا شورشها و اختلالهای اجتماعی بروز میکند.[25]
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)